فرق تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر
این دو عنصر، «با یکدیگر پیوستگی دارند، وی دو مسئله هستند. تبلیغ مرحله ی شناساندن و خوب رساندن است. [یعنی]… مرحله شناخت است ولی امر به معروف و نهی از منکر مربوط به مرحله ی اجرا و عمل است.» هر دو عنصر از وظایف عمومی هر مسلمان به شمار می آید. «امّا وظیفه ای که هر مسلمان در مورد امر به معروف و نهی از منکر دارد این است که باید این احساس در او باشد که مجری و جزء قوه مجریه ی این پیام باشد و باید آن را در جامعه به مرحله ی عمل و تحقق برساند.»عوامل و شرایط موفقیت پیام رسانی
اگر همه شرایط تبلیغ که ذیلاً به اصلی ترین آنها اشاره می شود مورد توجه عملی قرار گیرد موفقیت تبلیغ و پیام رسانی قطعی است.
1- عقلانی و مور نیاز بودن:
اولین شرط موفقیت یک پیام، عقلی بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن است یعنی اینکه خود آن پیام برای بشر چه آورده باشد. چگونه برآورنده ی نیازهای بشر باشد، بشر صدها نیاز دارد، نیازهای فکری، احساسی، عملی، اجتماعی و مادی، یک پیام نه تنها نباید بر ضد نیازهای بشر باشد بلکه باید موافق و منطبق بر آنها باشد. یک پیام در درجه ی اول باید منطقی باشد، یعنی با عقل و فکر بشر سازگار باشد، به گونه ای باشد که جاذبه ی عقل انسان آن را به سوی خودش بکشد، یک پیام اگر ضد منطق و عقل باشد ولو مثلاً احساسی باشد برای مدت کمی ممکن است دوام پیدا کند ولی برای همیشه قابل دوام نیست، این است که قرآن کریم دائما دم از تعقل و تفکر می زند. قرآن هرگز عقل و منطق را ترک نکرده است، بلکه از عقل و منطق به عنوان یک پایه برای خود استفاده کرده و دعوت به تعقل نموده است.
همچنین برای اینکه محتوای یک پیام غنی و نیرومند باشد، باید با احساسات بشر انطباق داشته باشد. انسان کانونی دارد و غیر از کانون عقلی و فکری به نام کانون احساسات که آن را نمی توان نادیده گرفت توافق و هماهنگی با احساسات و تا حدی اشباع احساسات عالی و رفیق بشر و نیز هماهنگی با نیازهای زندگی و نیازهای عملی و غیره بشر، از دیگر شرایط غنی بودن محتوای یک پیام است. اگر پیامی با نیازهای طبیعی بشر ضدیت داشته باشد نمی تواند موفق باشد.»
2- ابزار پیام رسانی و تبلیغ
هر آنچه به رساندن پیام کمک کند ابزار پیام رسانی است نظیرنامه، کتاب، نشریه، بلندگو، صداوسیما سینما، ماهواره، اینترنت و… امّا آنچه در این باره می بایست مورد توجه جدّی قرار گیرد این است که هر چه هدف در پیام و پیام رسانی مقدس باشد وسیله پیام رسانی نیز می بایست مشروع و مقدس باشد.
گاهی پیش آمده است افرادی که برای رسیدن به هدف دینی از ابزار غیردینی و حتی ضددینی استفاده کرده اند.
شنیده شده که گروهی از شبیه خوان ها و رؤسای هیئت ها در محضر آیت الله بروجردی جمع بودند. آن مرجع بزرگوار به مقلدان خود در جلسه فرمود: «فتوای من این است که این شبیه هایی که شما به این شکل در می آورید حرام است. با کمال صراحت به آقا عرض کردند که آقا ما در تمام سال مقلّد شما هستیم. الاّ این سه چهار روز [محرم] که ابداً از شما تقلید نمی کنیم… این نشان می دهد که هدف امام حسین نیست… این قدیمی اشی (در پیام رسانی)»
«شکل مدرنش را ما امروز در نمایش هایی که برای عرفا و فلاسفه هر چند وقت یکبار در خارج از و داخل به عنوان کنگره ای بزرگ به نام فلان عارف بزرگ مثلاً مولوی تشکیل می دهند، رقص و سماع و حرکات و «یک مجلس شهوترانی، این هم شأن مولوی! اگر هدف مشروع باشد باید از وسایل مشروع استفاده کرد..-
3-فصاحت و بلاغت
«قرآن دارای دو خصوصیت است یکی خصوصیت محتوایی مطالب که از آن تعبیر به حقانیت می کند، و دیگر زیبایی، قرآن نیمی از موفقیت خودش را از این راه دارد که از مقوله ی زیبایی و هنر است. قرآن فصاحتی دارد فوق حد بشر، و نفوذ خود را مرهون زیبایی اش است. (فصاحت و زیبایی سخن، خودش بهترین وسیله است برای اینکه سخن بتواند محتوای خودش را به دیگران برساند) و خود قرآن کریم به این زیبایی و فصاحت خودش چقدر می نازد و چقدر در این زمینه ها بحث می کند. و اصلاً راجع به تأثیر آیات قرآن در خود قرآن چقدر بحث شده است» برای نمونه به آیات 23 سوره زمر - 2 انفال و 107 سوره اسراء مراجعه کنید.
«خود اباعبدالله(ع) در همان گرماگرم [حرکت خود] …. از هر وسیله ای که ممکن بود برای ابلاغ پیام خودش و برای رساندن پیام اسلام استفاده می کرد. خطابه های اباعبدالله از مکه تا کربلا و از ابتدای ورود به کربلا تا شهادت خطبه های فوق العاده پرموج و مهیّج و احساسی و فوق العاده زیبا و فصیح و بلیغ بوده است… حتی بعضی گفته اند خطبه های امام حسین در روز عاشورا برتر از خطبه های حضرت امیر است. وقتی که می خواهد از مکه بیرون بیاد، ببینید با چه تعبیرات عالی و با چه زیبایی و فصاحتی هدف و مقصود خودش را بیان می کند.
می فرماید: مرگ به گردن انسان زینت است. آنچنان مرگ برای یک انسان زیبا و زینت و افتخار است که یک گردنبند برای یک دختر جوان ، ایهاالنّاس! من از همه چیز گذشتم. من عاشق جانبازی هستم، من عاشق دیدار گذشتگان خودم هستم. آنچنان که یعقوب عاشق دیدار یوسفش بود.
برگرفته و تلخیص از کتاب حماسه حسینی